ارسال ۳۸۶ مقاله به سومین همایش حکیم ابوالقاسم فردوسی فرماندار مشهد: فردوسی بزرگ جایگاه خاصی در ذهن و روان همه ایرانیان دارد مسگرانی: نوجوانان و جوانان ما آشنایی خوبی با مفاخر فرهنگی به خصوص شخصیت فردوسی و شاهنامه ندارند رئیس انجمن آثار و مفاخر کشور: شاهنامه فقط برای دوره فردوسی نبوده، بلکه برای امروز و فردای ما است ادبیات امروز باید همچون شاهنامه مسئله محور باشد زمان پخش سریال «بامداد خمار» مشخص شد| ادغام دو قسمت پایانی سریال «آبان» تصویرگر تصنیف‌های زندگی | یادی از پرویز مشکاتیان استاد بی‌بدیل سنتور حکم تتلو شکسته شد +عکس سلام سینما؛ نسخه مجازی | درنگی در باب چرخش غیرحرفه‌ای بازیگری به سمت بلاگر‌ها فضای مجازی، سکوی پرتاب چهره‌های جدید | چگونه بلاگر‌های مشهدی راه خود را به تلویزیون و سینما باز کردند؟ لودمیلا اولیتسکایا، نویسنده مطرح و معاصر روس: به جنبه انسانی بیشتر علاقه مندم تا تحلیل سیاسی آموزش داستان نویسی | صحبت‌های بی آغاز (بخش دوم) صدور مجوز ساخت برای ۴ فیلم‌ساز در ستایش آرکتایپ و نگاه مینیمال مؤلفش | وقتی سلیقه، سالن‌ها را از عنصر دیدن خالی می‌کند بازی دروغ‌ها در روشنایی چراغ‌های کم‌سو | گزارشی از نمایش «بلوف زودرس» در پردیس تئاتر مستقل مشهد پرداخت ۲۲۰ میلیارد تومان تسهیلات به هنرمندان عضو صندوق اعتباری هنر اجلاس وزرای فرهنگ سازمان همکاری اسلامی برگزار می‌شود رونمایی از پوستر همایش ملی بزرگداشت فردوسی در نمایشگاه کتاب تهران با حضور وزیر فرهنگ امیر جعفری بازپرس کهنه‌کار سریال «کوری» شد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
سرخط خبرها

تصویرگر تصنیف‌های زندگی | یادی از پرویز مشکاتیان استاد بی‌بدیل سنتور

  • کد خبر: ۳۳۲۴۵۹
  • ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۸
تصویرگر تصنیف‌های زندگی | یادی از پرویز مشکاتیان استاد بی‌بدیل سنتور
پرویز مشکاتیان اهل نمایش نبود. از شهرت و بازار هنر دوری می‌کرد. بیشتر از آنکه در جشنواره‌ها بدرخشد، در خلوت خانه‌اش می‌نشست و قطعاتی می‌نوشت که بوی خاک باران‌خورده نیشابور را می‌داد.

مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ بیست‌وچهارم اردیبهشت ۱۳۳۴ است. در خانه‌ای ساده و در شهر نیشابور، شهری که همیشه بوی شعر و خیال می‌دهد، کودکی به دنیا می‌آید که جهان را بعد‌ها با آوا‌ها درک می‌کند تا با کلمات. برایش نام پرویز را انتخاب می‌کنند. پدرش اهل ساز است. مردی که به ردیف‌های کهنه و اصالت موسیقی ایرانی وفادار است. خانه را برای پرویز به مدرسه‌ای بدل می‌کند که می‌تواند در امتداد آن با جهان تعامل کند. سنتی‌مسلک بودن پدر و سخت‌گیری او، بر روی پیشرفت پرویز تأثیر می‌گذارد.

گوش‌های پرویز، زودتر از زبانش باز می‌شود. در پنج‌سالگی که هم‌سن‌وسال‌هایش جایی بیرون از خانه سرگرم بازی‌های گروهی‌اند، پرویز توی خانه می‌نشیند و منتظر می‌ماند تا پدر برایش بنوازد. پدر استاد بنام سنتور است و به ساز‌های ویولن و سه‌تار هم تسلط دارد. حسن‌آقا آموزش ساز را با ساعت‌ها تمرین بی‌وقفه شروع می‌کند. پرویز باید درست بنشیند، درست گوش بدهد، درست بنوازد و درست بیندیشد. 

فقط هشت‌ساله است که اولین کنسرت خود را به‌روی صحنه دبستان امیرمعزی نیشابور می‌برد. پدر در میان جمعیت به احترام اجرای پرویز می‌ایستد. در نوجوانی، سنتور برای او دیگر یک ساز نیست، یک زبان است. زبانی که کلمات نمی‌توانند جای آن را بگیرند. برای او راه یافتن به بطن نغمه‌ها، حال‌وهوای نغمه‌ها و فلسفه‌ای که پشت آنها پنهان است، ابتدای مسیر دستیابی به جان‌مایه موسیقی سنتی ایران است.

شاگرد پدر

در اوایل جوانی به تهران می‌آید تا آموزش رسمی موسیقی را ادامه دهد. جوان است و پرشور. وارد دانشکده هنر‌های زیبا دانشگاه تهران می‌شود و در محضر بهترین استادان کشور آموزش می‌بیند. هم‌زمان عاشقانه سنتور می‌نوازد. مهارت عجیبی و چشمگیری در نواختن سنتور پیدا می‌کند.

حالا سنتورنوازی او رقیب ندارد و شروع به آهنگ‌سازی می‌کند. در تمام سال‌های آهنگ‌سازی دو چیز را به همه اثبات می‌کند، اول آنکه مقلدی خاموش نیست و دوم آنکه یک انقلابی ریشه‌دار است. در آثارش هم هاله‌ای از احترام به گذشته پیداست و هم هاله‌ای از آفرینش‌های نو. قطعات عجیبی می‌سازد که با آنها توجه همه را به خود جلب می‌کند. کارهایش ترکیبی از احساس و اندیشه را منتقل می‌کند.

 پرویز مردی است عمیقا خانوادگی. رابطه‌اش با پدر، همواره ترکیبی است از احترام، رقابت و گاه تضاد. پدرش که خود سنتور را با پایبندی مطلق به قواعد می‌نوازد، گاه با نوآوری‌های فرزندش احساس بیگانگی می‌کند، اما پرویز، با همه این تفاوت‌ها، پدر را همچون ستونی در زیست هنرمندانه خود حفظ می‌کند. در گفت‌وگوهایش بار‌ها به نقش پدر اشاره می‌کند، نه با اغراق، بلکه با واقع‌بینی آمیخته با محبت. با همسرش، همدل و همراه است و با فرزندانش، پدری صبور و عاشق.

آنها او را بیشتر در پشت ساز می‌یابند تا پشت فرمان یا پای تلویزیون. خانه «پرویز مشکاتیان»، جایی است که موسیقی، همچون هوا در آن جریان دارد. شاگردانی دارد که نه فقط نوازندگی که جهان‌بینی از او می‌آموزند. او آموزش را نوعی رسالت می‌داند؛ نه انتقال صرف دانش، بلکه بیدار کردن ذوق و اندیشه.

یکه‌تاز سنتورنوازی ایران

پرویز مشکاتیان اهل نمایش نبود. از شهرت و بازار هنر دوری می‌کرد. بیشتر از آنکه در جشنواره‌ها بدرخشد، در خلوت خانه‌اش می‌نشست و قطعاتی می‌نوشت که بوی خاک باران‌خورده نیشابور را می‌داد. با هوشنگ ابتهاج همکاری داشت. تصنیف‌های بسیاری ساخت. با گروه‌های بسیاری همکاری کرد.

با محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، ایرج بسطامی، علی جهاندار، حمیدرضا نوربخش و سایر بزرگان دنیای موسیقی ایران رفاقت داشت. کتاب‌های بسیاری برای نسل‌های بعد باقی گذاشت. همکاری‌اش با شجریان جاودانه شد، صدایی که همچون چشمه‌ای زلال، در دل موسیقی مشکاتیان جاری شد. پیوند شجریان و مشکاتیان، یکی از درخشان‌ترین دوره‌های موسیقی ایرانی را رقم زد. 

آلبوم‌هایی، چون «بی‌داد»، «دستان»، «گنبد مینا»، «دود عود»، «جان عشاق»، «قاصدک» و «آستان جانان»، حاصل این همراهی‌اند، آثاری که نه‌فقط هنری‌اند، بلکه سندی از تاریخ معاصرند، گواهی بر رنج‌ها، امید‌ها و آرزو‌های یک ملت. او در سال‌های پایانی عمر، درگیر بیماری و ضعف جسمی شد، اما ذهنش همچنان پر بود از قطعه‌های ناتمام، آرزو‌های ناتمام‌تر و نغمه‌هایی که هیچ‌وقت شنیده نشد. به همین خاطر هم تا واپسین لحظه‌ها، دفتر و سنتور در کنار بسترش باقی‌ماند. حسام‌الدین سراج درباره او می‌گوید: عامل ارتباط هنر و مسائل اجتماعی بود. 

کیوان ساکت از او به‌عنوان فردی یاد می‌کند که بیش از دو دهه یکه‌تاز سنتورنوازی ایران بود. مشکاتیان سال‌۱۳۸۸ چشم از جهان فروبست و وقتی به خاک سپرده شد که همایون شجریان برایش تنصیف «قاصدک» را اجرا کرد و جمعیت بسیاری، در مقبره عطار نیشابوری آرام‌آرام همراه با او و در این فراق اشک ریختند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->